تکامل طراحی اجتماعی
طراحی یک سنت طولانی با ارتباطات متعدد با اجتماع دارد. گزارش اخیری از بریتانیا طراحی اجتماعی را به عنوان کارآفرینی اجتماعی، طراحی با مسئولیت اجتماعی و فعالیتهای طراحی دستهبندی کرده است. در دههی اخیر، طراحی اجتماعی در تحقیقات طراحی اهمیت زیادی یافته است، یک توسعه که میتوان آن را به عنوان دارای چندین ریشه مختلف دانست. برخی از این ریشهها به دهههای گذشته بازمیگردند، به نوشتههای پاپانک در سال 1984 میرسند، در حالی که برخی دیگر از ریشهها از منشأ جدیدتری برخوردارند، مانند زمینهی طراحی خدمات که با نوآوری در بخش عمومی تداخل دارد و با ظهور چالشهای جدید اجتماعی متصل میشود.
اگرچه غیرممکن است تمام دلایل این پدیده را بیان کرد، برخی از آنها به وضوح خارج از توسعهی این حوزه وابسته به روندهای پیچیدهی اجتماعی-اقتصادی تلقی میشوند.
هنوز بسیاری از کشورها نشانههای واضح و قویی از بهبود از رکود اقتصادی جهانی که در سال 2008 آغاز شده و باعث کمبود ساختاری از منابع، به ویژه در حوزهی عمومی، شده است، ندارند. چالشهای بلندمدت اقتصادی، جمعیتی، اجتماعی و زیستمحیطی نیازمند تغییرات عمیق هستند و بسیاری از فرضیاتی که از پایههای خدمات عمومی حمایت میکردند را مورد سوال قرار میدهند و چالشهای جدیدی برای نهادها، سازندگان سیاست، کارمندان دولت و جوامع ایجاد میکنند. در حالی که تدابیر کمبودی در سراسر دنیا پذیرفته شد، چالشهای اجتماعی در حال تشدید هستند: بیکاری جوانان، مراقبت از سالمندان، مهاجرت، ادماج اجتماعی و سایر مسائل پیچیده نظامی، نهادهای عمومی را با درخواست تضادآمیزی برای ارائه خدمات جدید یا بازسازی خدمات موجود مواجه میسازد، و این امر نیاز به کسب کارایی بیشتر با منابع کمتر را دارد. همزمان، ما در حال مشاهده ظهور جنبش “طراحی اجتماعی” هستیم که با هدف محوری اجتماعی به جای انحصاراً تجاری یا مصرفگرایانه توصیف میشود. در واقع، تأیید گستردهای از نقش طراحی و ظرفیتهای آن در مواجهه با چالشهای اجتماعی و کمک به نوآوریهای اجتماعی (SI) وجود دارد.
به ویژه، آگاهی در حال افزایشی از تأثیر طراحی بر درک و تفسیر مسائل و یافتن راهحلها در همکاری با جوامع و تأثیرگذاری بر جوامع و محیط کلان وجود دارد. طبق گزارش اخیری از شورای پژوهشهای هنر و علوم انسانی، ما میتوانیم طراحی اجتماعی را به عنوان یک عمل مبتنی بر طراحی معرفی کنیم که به اهداف جمعی و اجتماعی اشاره دارد، به جای هدفهای اساساً تجاری یا مصرفگرایانه، که در بسیاری از زمینههای کاربردی اعم از دولت محلی و مرکزی، و همچنین زمینههای سیاستی مانند بهداشت و توسعه بینالمللی فعالیت میکند.
با وجود تأیید گسترده از طراحی به عنوان ابزار استراتژیک برای توسعه فعالیتهای SI، به ویژه از جنبه طراحی، و فوریت مسائل اجتماعی، 26 مورد مطالعه موردی پروژه SIMPACT نشان داد که طراحی هنوز اغفالشده یا به عنوان یک منبع در عملیات SI در نظر گرفته نمیشود. ما در اینجا مفهوم «فرهنگ طراحی به عنوان یک سیستم خاص از دانش، تواناییها و مهارتها که در یک سیاق خاص برای توسعه محصولات جدید عمل میکند، که واسطهای بین دنیای تولید و مصرف است و که عوامل متعددی از جمله فناوری، بازار و جامعه را هماهنگ میکند» را معرفی میکنیم.
در این زمینه، معرفی یک فرهنگ و رویکردهای طراحی در زمینه نوآوریهای اجتماعی تنها بر وابستگی به بُعد همکاری بین کاربران نهایی یا مستفیض و شروعکننده یک SI تکیه نمیکند. فرهنگ طراحی با خود، همچنین توانایی طراحی برای برآورده کردن بهینه نیازهای کاربران و توانایی طراحی برای مقابله با محدودیتهای مرتبط با تمامی عواملی که بر فرآیند توسعه نوآوری اثرگذارند (فناورانه، سازمانی، زیرساختی، بازاری و غیره)، را به همراه میآورد.
فرآیندهای طراحی مشارکتی پیچیده
در رویکرد همطراحی، بسیاری از پژوهشگران به بررسی قابلیت همکاری کاربران نهایی و ساخت نمونهسازی تمرکز کردهاند تا ذیل بررسی نوآوری، اعمال ستیکهلدرها در اکتشاف پتانسیلها پرداخته و آنها را درگیر کنند. در این رویکرد، میتوان دو حالت اساسی را مدنظر قرار داد. اولین حالت، حالت گفتوگو است که به فرآیندهای طراحی مشارکتی و ابزارهای درگیر کاربران و نهاییهای دیگر در اندیشیدن خلاقیت جمعی و در نهایت بازنگری وضعیت فعلی مرتبط است. این حالت از تمریناتی نشات میگیرد که ریشههای خود را در ارتباط وثیق با سنت طراحی مشارکتی دارد، اما همچنین مطالعات “فراتر از کارایی” را که با طراحی تجربه و همدردی سر و کار دارند، مطرح میکند. دومین حالت حالت ساخت نمونهسازی است که به خصوص به روشهایی میپردازد که طراحان اغلب با تفکر و درک اشیاء پیچیده و اغلب هنوز وجود ندارند، از طریق ایجاد شکل، نقشهکشی، تصویرسازی و نمونهسازی به شکلهای مختلف میپردازند. این دو حالت مفهومی بیشترین زمان به کاربرد عملی انطباق میکنند و امروزه به پایههای آن آزمایشگاههای طراحی (آزمایشگاههای زندگی، آزمایشگاههای شهری زنده، اکوسیستمهای نوآوری) که در مجموعهای از طرحها در حال گلافشانی هستند، همگرا هستند. این آزمایشگاهها شبیه به سازمانهای تحقیق و توسعه جدید در شهرها، پارکهای علمی، مناطق و شرکتهای خصوصی هستند. آنها توسط تصوور نوآوری از طریق ایجاد ارتباطات قوی با شبکه از ذینفعان که به یک مکان تعلق دارند؛ از طریق ترویج مشارکت بلندمدت با اجتماعات محلی که منجر به ظهور شیوههای جدید زندگی روزمره میشود که به فرصتهای جدیدی برای طراحی اشاره دارد، شکل میگیرند.
برخلاف آزمایشگاههای زندگی که بر ارزیابی یا سازگاری فناوری تأکید دارند، این فضاهای همآفرینی از یک رویکرد واقعی و متمرکز بر انسان برای توسعه نوآوری در جوامع محلی استفاده میکنند. در این زمینه، طراحی از شرایط و منابع خاص جوامع محلی در هر یک از پروژههای آزمایشی استفاده میکند تا سامانههای خدمات مرتبط را که ممکن است به نوآوری اجتماعی کمک کنند، به کار گیرد. در این رویکرد، بزرگنمایی از طریق این روش از طریق تشابه بین جوامع انجام نمیشود، بلکه از طریق قوت و کیفیتهای کلی مفاهیم طراحی خدمات برآمده میشود.
نحوهی عملکرد طراحی اجتماعی امروز: نمونهای از یک پروژه نوآوری اجتماعی مدار طراحی
در چارچوب پروژه اروپایی «همسایگی منم»، یک آزمایش طولانیمدت در زمینه طراحی نوآوری اجتماعی توسط یک تیم از پژوهشگران طراحی انجام شده است. آزمایش پایلوت میلان در محله کوارتو اوجیارو واقع در شمالغربی میلان انجام شد، نه چندان دور از جایی که نمایشگاه 2015 اکسپو برگزار شد. در اینجا، کل فرآیند طراحی نوآوری اجتماعی به دلیل همکاری قوی بین دانشگاه پلیتکنیکو دی میلانو (دارای سنت طولانی در زمینه طراحی و تحقیقات شهرسازی)، شهرداری میلانو، انجمنها و داوطلبانی که در این منطقه فعالیت دارند، و افراد ساکن انجام شد. این تیم طراحی مخلوط، تمامی فعالیتها را انجام داد و با جوامع و ذینفعان محلی ارتباط برقرار کرد تا آنها را در فرآیند همطراحی و آزمایش نوآوری اجتماعی مشغول کند. این پایلوت در طول یک سال و نیم اجرا شد، که ماههای اول به بررسی و آشنایی با محله اختصاص داشتند.
تیم طراحی با درک جنبههای فیزیکی محله، ویژگیهای جمعیتی، ابعاد اجتماعی-اقتصادی، عوامل عمده درحال فعالیت در این زمینه، ارتباط محله با بقیه شهر و ویژگیهای خدمات شهری موجود در محله آغاز کردند.
در ادامه، دورهای از جلسات همطراحی فشرده آغاز شد. در این مرحله، تیم طراحی چهار میز طراحی مختلف را ایجاد کردند که طراحان، برنامهریزان شهری، افراد از شهرداری میلانو، نمایندگان از انجمنهای محلی و افراد محله را درگیر کردند. هر میز از یک بحث پیچیده در مورد مسائل مهم محله آغاز شد و با یک لیست از چالشهای اصلی پایان یافت:
- بازآفرینی مناطق عمومی ناتوان و ترکشده
- بهبود زندگی اجتماعی و ادغام افراد مسن
- جلوگیری از قطع تحصیل و ایجاد فرصتهای شغلی برای جوانان
- بررسی و آزمایش فرصتهای کارآفرینی جدید و مدلهای تجاری برای شرکتهای نوپا
با توجه به این چالشها، میزهای طراحی به ارائه چهار ایده ممکن به عنوان راهحلهای هوشمند برای مسائل فرآیند طراحی پرداختند. از میان چهار ایده، دو ایده برای کل فرآیند توسعه و آزمایش انتخاب شدند. در ادامه، به معرفی کوتاه یکی از آنها خواهیم پرداخت.
خدمات غذایی کوارتو
باشگاه غذایی کوارتو به بررسی نیازهای مرتبط با جامعه نسبتاً بزرگی از افراد سالمندی که در منطقه کوارتو اوجیارو زندگی میکنند، میپردازد.
این سرویس نیاز به تحویل غذا به سالمندان تنها و آسیبپذیر را با بهبود زندگی اجتماعی آنها ترکیب میکند. آنها از وعدههای غذایی تهیهشده با مراقبت و خوردن آن در یک محیط اجتماعی لذت میبرند تا احساس تنهاییشان را کاهش دهند. در عین حال، هدف این سرویس پاسخدهی به یک مشکل دیگر در محله است، یعنی نرخ بالای بیکاری در میان جوانان، با جلب دانشآموزان مدارس هتلداری محلی که میتوانند امتیازاتی برای آموزش عملی دریافت کنند و امکان شرکت در یک تجربه واقعی در تهیه غذا و مرتبط با کاترینگ داشته باشند. به طور خاص، این سرویس درگیر دو دبیرستان در منطقه کوارتو اوجیارو است که دانشآموزان هر هفته بخشی از وعدههای غذایی را به عنوان بخشی از آموزش کاترینگ و تهیه غذا آمادهسازی میکنند. با توجه به این منبع، ایده سرویس این است که این وعدههای غذایی را به گروهی از سالمندانی که در محله زندگی میکنند، تحویل دهد و برای این مناسبت یک فضای اجتماعی نوعی در مدارس ایجاد شود، جایی که سالمندان میتوانند با یکدیگر و با دانشآموزان در ارتباط باشند. از این تعاملات، دانشآموزان نیز بهرهمند خواهند شد، زیرا اعتبارات تحصیلی خواهند گرفت در حالی که کار آنها توسط واقعیسازندگان نهایی شناخته خواهد شد.
پیادهسازی این سرویس نیاز به توسعه یک همکاری رسمی داشت: این توسط توافق بین مدارس هتلداری حرفهای (تهیه غذا و مکان فراهم میکنند) و برخی از انجمنهای محلی (ارتباط با سالمندان و ونهایی برای حمل و نقل از مکانهای خصوصی به مدرسه و بالعکس) انجام خواهد شد.
در طول فعالیتهای معمولی پردازش غذا، دانشآموزان هر هفته یک تا سه روز وعدههای غذایی را برای گروه مخاطب آماده میکنند. یک پلتفرم فناوری اطلاعات این فرآیند رزرو وعده غذایی و سفر را پشتیبانی خواهد کرد و به کاربران کارت نهار قابل شارژ فردی ارائه خواهد شد تا به طور جزئی هزینه وعده غذایی و سرویس را پوشش دهند.
نتیجهگیری
در خصوص گسترش طراحی و به ویژه طرحسازی فکری به عنوان دسترسیروشهای مناسب برای توسعه نوآوریهای اجتماعی موفق، بحث در اینجا هنوز کمعمق و به تبعیت از تدوینهای جدی در زمینه عملیات طراحی و چگونگی کاربرد آنها در فرآیندهای نوآوری اجتماعی است. به طور خاص، امروزه طراحی فکری به عنوان مناسبترین روش برای طراحی راهحلهای نوآوری اجتماعی ترویج میشود، اما بدون تمایز میان سطح استراتژیک سیاست و سطح عملی راهحلها.
اگرچه در سطح کلی مشاهده میشود که میان ایده نوآوری اجتماعی به عنوان یک فرآیند از پایین به بالا و ایده طراحی به عنوان یک فرآیند نوآوری که از طریق کاربرد مهارتهای طراحی خاص (نوآوری محورانه طراحی) راهنمایی میشود، انسجام وجود دارد، ما همچنین میخواهیم یک انحراف را که در زمینه نوآوری اجتماعی در حال رخداد است، برجسته کنیم: تا کنون از طراحی فکری برای تحلیل فرآیندهای اجتماعی نوآوری استفاده شده است. در این زمینه، ما شاهد گسترشی از مطالعات بودهایم که سعی در اثبات داشتند که توسعه نوآوری اجتماعی میتواند با اصول طراحی متمرکز بر کاربران توصیف شود، که نیاز به درگیری کاربران نهایی و برگزیدگان در فرآیند توسعه را دارد.
با وجود هیاهوی اطراف طراحی برای نوآوریهای اجتماعی، عملیات واقعی به نظر میآید که از کاربرد اصول اساسی طراحی دور است. علاوه بر این، این همچنین درست است که طراحی نشاندهنده ظرفیت بالایی برای نوآوریهای اجتماعی دارد، اصولاً به دلیل دو دلیل اساسی: ۱) نوآوریهای اجتماعی با مشکلاتی که از تبعیت زیاد از چالشهای اجتماعی ناشی میشوند، دارای پیچیدگیهای بالایی هستند؛ ۲) نوآوریهای اجتماعی نیازمند درگیری افراد مختلف برای حل این چالشها هستند.
در خصوص بعد اول، این نوع مشکلات اغلب به صورت مزمن و بدون رفع مواجه میشوند، حتی اگر اشکالی که آنها به وجود میآورند، کاملاً جدید باشند. به عنوان مثال، کشورهای پیشرفته در دورههای تاریخی مختلف با مهاجرت مواجه شدهاند، اما اگر به آن به عنوان چگونه در اروپا در این روزها ظاهر میشود فکر کنیم، میتوانیم بهعنوان مثال، مشکل جدیدی که از ناتوانی در کنترل جریانها ناشی میشود، را درک کنیم. بنابراین، باید از همکاری تخصصهای جدید و قدیمی برای مقابله با آنها استفاده کنیم.
در خصوص بعد دوم، نیازهایی که نوآوریهای اجتماعی مدنظر قرار میدهند، به دلیل تعداد زیادی از افراد در حل این چالشها، پیچیدگی بالایی را اعلام میکنند. این عامل فرآیندی از واسطهگری را تحمیل میکند که قادر به تنظیم و ایجاد توافقات بین ذینفعان درگیر است.
با این حال، این پیچیدگی به طرز وسیعی اغفال شدهاست و با ایده که تنها درگیری کاربران در تعیین ایدهها و درک نیازهای آنها معادل معرفی طراحی و شیوههای آن در توسعه نوآوریهای اجتماعی است، نادیده گرفته شدهاست.
بدون دیدگاه