شورش دهه ۱۹۸۰
در سال ۱۹۸۶، سازمان CRISES به عنوان پاسخی به بحران عظیم اقتصادی و اجتماعی در کبک تأسیس شد که با چالشهای مشابه در جوامع صنعتی دیگر مواجه بود. این بحران، که با نام فوردیسم شناخته میشد، شامل انتقال تولید به مکانهای سودآورتر بود که منجر به بسته شدن کارخانهها، از دست دادن شغلها، افزایش بیکاری و فقر، به ویژه در مونترال، گرفته میشد.
در پاسخ به این بحران، جوامع و محلههای محلی شروع به امتحان راهکارهایی برای حل مشکلات ایجاد شده توسط این بحران کردند. برخی از این راهکارها مؤثر بودند و به عنوان نوآوریهای اجتماعی شناخته شدند که تغییرات مثبتی در زمینههای ایجاد کسب و کار، خدمات اجتماعی، مسکن، مراقبت از کودکان، اشتغال و توسعه سرزمینی به همراه داشتند.
سازمان CRISES با ادراک از ضرورت یک مدل توسعه دموکراتیکتر و مبتنی بر جامعه مدنی، همکاریهای تحقیقاتی بین سازمانهای نوآور و پژوهشگران علوم اجتماعی را راه انداخت. به جای انتقاد صرفاً از سرمایهداری، CRISES بر تأکید بر نتایج مثبت ناشی از این آزمایشات اجتماعی متمرکز شد. این تغییر در دیدگاه منجر به یک منظر جدید شد که بر عمل و جنبشهای اجتماعی تأکید داشت و بازتاب تغییرات پارادایمی جهانی آن دوره بود.
پژوهشگران، با تطابق با این دیدگاه جدید، با عوامل نوآور همکاری کردند تا آزمایشات آنها را رسمی کرده و ترویج دهند. این همکاری نقش مهمی در تحول نقش عوامل جمعی ایفا کرد و به تجارب مختلف در توسعه اجتماعی، ابزارهای مالی برای ایجاد شغل و توسعه بخش اقتصاد اجتماعی قوی کمک کرد.
ساختار دانش و تحول اجتماعی
در CRISES، ما به ایده کار کردن به صورت گروهی برای ایجاد دانش و راهبرد تحول اجتماعی اعتقاد داریم. تحقیقات مبتنی بر همکاری، هسته اصلی فعالیتهای ماست. این به معنای همکاری محققان و عملگران برای حل مسائل است، جلب دیدگاهها و مهارتهای مختلف. ما میخواهیم تحقیقات خود را بازتابی داشته باشد، یعنی درک کنیم که ما تنها مشاهدگان نیستیم، بلکه فعالان فعال در واقعیتی هستیم که آن را مطالعه میکنیم.
این همکاری ایستادگی و انتقاد شامل میشود. ایستادگی به معنای داشتن آزادی برای کاوش ایدههای نو و تصویر کردن مسیرهای مختلف برای تحول اجتماعی است. انتقاد، شامل سوال کردن از دانشهای ثابتشده با هدف ترویج تحول است. با این کار، به تعریف آنچه به عنوان دانش واقعی و مشروع محسوب میشود، کمک میکنیم.
رویکرد ما به ساختن دانش تنها در مورد نظریه نیست؛ بلکه عملی و با تمرکز بر اقدام است. هدف ما تولید دانش قابل استفاده در عمل جهانی است، با در نظر گرفتن اساسهای ایدئولوژیک و نرمهای نوآوریها. CRISES با ارتباطات خود با عوامل نوآور در کبک، نقشی در یک اکوسیستم نوآوری اجتماعی ایفا میکند، جایی که اشکال مختلف مشارکت، سازماندهی، تأمین مالی و دموکراسی میتوانند ظاهر شوند.
تحقیقات ما فراتر از پروژههای فردی میروند. ما ویژگیهای کلیدی سیستم نوآوری اجتماعی در کبک را شناسایی کردهایم، که در پاسخ به بحران فوردیسم در دهه 1980 شکل گرفته است. این ویژگیها شامل حکومت مشارکتی و مشترک، همسازی سیاستهای عمومی و اقتصاد چندگانه بر اساس اصول اجتماعی و همبستگی میشوند، که مکانیسمهای بازار، توزیع و همبستگی را هماهنگ میکنند. این رویکرد مدل کبک را تعریف میکند، و هدف کار ما ارتقاء درک و توسعه آن است.
چالش یک عصر جدید
در دهه ۱۹۸۰، امواجی از ایدههای نو و تغییرات بسیاری در کبک به وجود آمد. این تحولات تا اواخر دهه ۲۰۰۰ ادامه یافت. با این حال، پس از آن، برای مردم سختتر شد که اقدامات نو را آزمایش کنند؛ زیرا روشهای متداول ثابتتر شدند. در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۱۴، دولتهای جدید تصمیم گرفتند که نحوه مدیریت امور در کبک را به سبکی تجاریتر تغییر دهند، که این ممکن است به این معنا باشد که برخی از سازمانها و برنامهها احتمالاً دیگر وجود نداشته باشند. این تغییرات نه تنها به تبدیل امور عمومی به شکل شبیه به کسب و کارهای خصوصی محدود نمیشود، بلکه نحوه حکومتگری کبک را نیز دگرگون میکند.
اکنون، در مواجهه با یک چالش جدید، نیاز به ایدهها و راهکارهای نوین حس میشود. افراد جامعه و پژوهشگران باید با همکاری برای یافتن راهحلها همآواز باشند. این بحران میتواند به عنوان فرصتی برای پژوهشگران و افراد جامعه دیده شود تا یک دوره جدید از ایدهپردازی را آغاز کنند که بر فراز مبارزه با فقر، ارج دادن به تجارب افراد، ترویج برابری جنسی، تشویق به مشارکت و کمک به محیط زیست متمرکز شود.
با اعتقاد به وجود راهکارهای دیگر، ما تمایل داریم که این ایدهها را بررسی و با دیگران به اشتراک بگذاریم. CRISES سعی دارد به ایجاد یک سبک تفکر بیان کند که گزینههای مختلف را مشخص سازد و آنها را ممکن کند.
بدون دیدگاه