پایههای اقتصادی نوآوری اجتماعی
ترکیب نوآوریهای اجتماعی با رشد و تکامل تنها به حدی خواهد رسید که بتواند تأثیر اجتماعی و اقتصادی خود را برای مستفیدان و همچنین جامعه به طور کلی نشان دهد. برای گسترش نوآوریهای اجتماعی، محیطی الهامبخش که پشتیبانی فراهم میکند و یادگیری متقابل را ممکن میسازد، ضروری است.
اروپا با چالشهای سوسیو-اقتصادی پیچیده و پیوندداری روبهروست، از جمله بیکاری جوانان، مهاجرت، پیری جمعیت یا فقر، برخی را برشمرده ولی به سختی میتوان به آنها پاسخ داد. افراد و گروههای تحت تأثیر مشکلات سختحلنشدنی ناشی از آنها – همچنین به عنوان مشکلات شیطنتآلود شناخته میشوند – با محدودیتهای قابل توجهی در توانایی شرکت کامل در زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی روبهرو هستند. نوآوریهای اجتماعی که در اروپا و سراسر جهان ظاهر میشوند، راهحلهای امیدبخشی برای پیشروی پایدار در مواجهه با مشکلات فعلی ارائه میدهند.
با این حال، ترکیب نوآوریهای اجتماعی به ترشد شامل فقط به حدی خواهد رسید که بتواند تأثیر اجتماعی و اقتصادی خود را برای جمعیتهای آسیبپذیر و حاشیهنشین و همچنین به طور کلی جامعه نشان دهد. ادعا میشود که تقویت این گروهها به کمک غلبه بر مشکلات ناشی از کمبود منابع با افزایش کیفیت زندگی افراد از طریق تقویت توانمندی افراد برای شرکت در جامعه، که تکامل، رفاه و همبستگی اجتماعی را به طولانی مدت تقویت میکند. به این معناست که استثنا به عنوان ناتوانی فردی مشاهده نمیشود، بلکه به بلوکها و نقصهای نهادی، شکستهای بازار، تفکرات سیلوی بخش عمومی و تجزیه و تفکیک روزافزون جامعه مربوط میشود. میتوان بهطور منطقی نتیجه گرفت که تغییر از دیدگاه از دیدن گروههای آسیبپذیر به عنوان بار جامعه به یک دیدگاهی که توانمندیهای فردی آنها و همچنین مشارکت آنها در جامعه را ارزشگذاری میکند، اصولاً یکی از اساسهای بحث اجتماعی را تشکیل میدهد.
این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: در مرحله بعد، معنای “پایه اقتصادی” معرفی میشود و سپس مدل اجزا، اهداف و اصول SIMPACT که برای تبیین مدلهای کسب و کار پایدار (بخش ۴) استفاده شده است، ارائه میشود. بخش آخر نقش محیط مناسب برای نوآوریهای اجتماعی را بررسی میکند.
این مقاله به طور قابل توجهی بر میآید از یافتههای پروژه FP7-SSH با عنوان “SIMPACT”، که تلاش کرده است تا بهترین درک از بعد اقتصادی نوآوریهای اجتماعی را برای درک بهتر از تأثیر نوآوریهای اجتماعی بر تحول اجتماعی و اقتصادی ارائه دهد.
معنای پایه اقتصادی
با تأکید بر پایه اقتصادی نوآوریهای اجتماعی، SIMPACT به نقش مهم نوآوری اجتماعی به عنوان دستهبندیکنندهای برای رفاه فردی، رفاه جمعی، عدالت اجتماعی و اثربخشی اشاره میکند، به طور خلاصه تأثیر اجتماعی پایدار. این تمایل به پل کشیدن چالشهای جامعه بزرگ مقیاس و فعالیتهای نوآوری اجتماعی در مقیاس کوچک به عنوان یک دسته از تعاملات که از سطوح حاکمیت (میکرو، مزو، ماکرو)، مرزهای نهادی و بخشها (عمومی، برای سود، غیرانتفاعی یا تعاون اجتماعی) فراتر میروند، مشمول یک دامنه گسترده از تمرینات میشود. در سطح میکرو، بسیاری از فعالیتهای کوچک، به طور محلی تعبیه شده، به مجموعهای از نیازهای متمایز میپردازند. با تقویت گروههای آسیبپذیر، آنها فرآیندهای شامل شدن را به صورت فعال تسهیل میکنند. در سطح مزو، به تغییر نهادی اشاره دارد. به عبارت دیگر، نوآوران اجتماعی به عنوان “شکستشکنان قوانین” عمل کرده و تمرینات موجود، نظام رفاه و نهادهای بازار (مانند قوانین، قوانین، نگرشها، نحوه حاکمیت) را چالش میکنند. در سطح ماکرو، نوآوری اجتماعی تقسیم بندی جدیدی از کار میان حوزه سیاست، یعنی نظامهای رفاه و نهادهایی که آنها را حاکم میکنند، جامعه مدنی و اقتصاد محور ارائه میدهد.
تداخل اجزا، اهداف و اصول
نوآوری اجتماعی به عنوان یک فرآیند تکاملی شامل توسعه، اجرا، کاربرد عملی و تثبیت ترکیبات نوآوریهای نوین و همکاری متنوعی از عوامل مختلف است. بنابراین، نوآوریهای اجتماعی به ویژگیهای یک فرآیند تجربه و یادگیری تکراری با پایان باز و شامل ترک کردن و شکست مشخص میشوند. به همین دلیل، پایه اقتصادی نوآوری اجتماعی بر تشخیص مناسب از عوامل نوآوری اجتماعی، منابع و نهادها (یعنی اجزا)، اهداف عوامل و اصول زیربنایی (COP) بنا شده است.
اجزا شامل عوامل و منابع به عنوان عوامل تولید و نهادها به عنوان عوامل محیطی دادهشده هستند. از دیدگاه اقتصادی، عوامل از جامعه مدنی (رسمی و غیررسمی)، بخش اقتصادی و سیاستی عوامل مرکزی هستند. ماهیت و اندازه منابعی که در طول چرخه نوآوری به حرکت درآمدهاند، به طور قابل توجهی بر روی راهحل تأثیر میگذارد. به طور معمول، نوآوران اجتماعی باید منابع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و شخصی را ترکیب کنند تا راهحل خود را به زندگی بیاورند. اطلاعات به عنوان یک منبع اقتصادی اساسی برای به دست آوردن فرصتها توسط نوآوران اجتماعی ارزیابی میشود. منابع اجتماعی با منابع اقتصادی تعامل دارند و شامل سرمایههای ارتباطی هستند. به عبارت دیگر، آنها سرمایهگذاری در داراییهای رابطهای، روالهای به اشتراکگذاری دانش، منابع تکمیلی و توانمندیها را ایجاد میکنند. علاوه بر این، منابع سیاسی مانند حقوق بشر تأثیر یا تکمیل کاربرد منابع اقتصادی را دارند. در نهایت، نهادهای سیاسی، رفاهی، اجتماعی و اقتصادی میتوانند برای تقویت عوامل اجتماعی و اقتصادی و همچنین حمایت از نوآوری اجتماعی طراحی شوند. علاوه بر این، نوآوران اجتماعی در یک زمینه نهادی خاص تعبیه شدهاند که رفتار و تعاملات عوامل در آن شکل میگیرند.
اهداف شامل انگیزهها و اهداف نوآوران اجتماعی هستند که به طور اقتصادی یا اجتماعی یا ترکیبی از هر دو نیرو دارند. اهداف اقتصادی شامل حداکثر سود، کاهش هزینه، حداکثر رفاه، تخلیه بودجههای عمومی و اهداف اجتماعی شامل تقویت، همبستگی اجتماعی، همدلی یا کیفیت زندگی هستند. به ویژه، انگیزه نوآوران اجتماعی بر اساس تعهد و همکاری بنا شده است.
اصول به مکانیزمهای تصمیمگیری و تعامل بین عوامل و محیط اشاره دارند. از نظر پایه اقتصادی نوآوریهای اجتماعی، کارآمدی و نحوه حکومتگری اصول مهمتری هستند. با عمل در شرایط کمبود منابع، تخصیص کارآمد منابع به تطابق با اهداف عوامل برای نوآوریهای اجتماعی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. نحوه حکمرانی مکانیزمهای تصمیمگیری، رهبری و مالکیت را توصیف میکند و از تنظیم عمومی تا همتنظیم و خودتنظیم میرسد. نحوههای مختلف کارآمدی بهترینگونه با دلمادگیها [3] توصیف میشوند. نمونهها شامل تناقضها و تضادها بین اهداف اقتصادی و اجتماعی، موفقیت کوتاهمدت و تأثیر بلندمدت، رقابت و همکاری هستند.
تداخل این اجزا در نوآوری اجتماعی، میتواند به ایجاد نتایج مختلف منجر شود. این تداخل میتواند تضادهایی مانند تضاد بین اهداف اقتصادی و اجتماعی، تضاد بین تصمیمگیریهای داخلی و بیرونی، یا تضاد بین مدیریت عمومی و خودتنظیم ایجاد کند. به عنوان نمونه، هدف اقتصادی کوتاهمدت (مانند حداکثر سود) ممکن است با هدف اجتماعی بلندمدت (مانند توانمندیهای اجتماعی) در تضاد باشد، که میتواند به گمراهیهای انگیزه و تصمیمگیری نوآوران اجتماعی منجر شود.
محیط مناسب برای نوآوریهای اجتماعی
برای حمایت از نوآوریهای اجتماعی، محیطی مناسب باید تسهیلکنندهی عوامل تشکیلدهندهی آن باشد. این محیط میتواند شرایط موجود در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نهادی را تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال، اقتصاد پویا، فرصتهای مالی برای نوآوران اجتماعی فراهم میکند. سیاستها و نظامهای حکومتی نیز میتوانند تنظیمی مهیا کنند که به انگیزه و تعاملات نوآوران اجتماعی کمک میکنند. همچنین، فرهنگ و انگیزههای اجتماعی نیز میتوانند تأثیر زیادی بر نوآوریهای اجتماعی داشته باشند.
در نهایت، توجه به این نکته حائز اهمیت است که نوآوریهای اجتماعی نه تنها به ابعاد اقتصادی، بلکه به ابعاد اجتماعی و فرهنگی نیز نیاز دارند. برای رسیدن به تأثیر بیشتر این نوآوریها، باید محیطی مناسب ایجاد شود که علاوه بر اقتصاد، به جوانب اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی نیز توجه کند.
بدون دیدگاه