نوآوری اجتماعی در آمریکای لاتین و کارائیب

نوآوری اجتماعی در آمریکای لاتین و کارائیب

نوآوری اجتماعی در آمریکای لاتین و کارائیب


در آمریکای لاتین و کارائیب، افراد در جوامع با همکاری، سعی در ابتکار ایده‌های نو برای حل مشکلاتی همچون فقر و نابرابری دارند. آنها در زمینه‌های خود موفقیت‌های قابل توجهی کسب کرده‌اند، اما هنوز چالش‌هایی وجود دارد که مانع از اجرای این راه‌حل‌ها به مقیاس گسترده‌تر و در مناطق مختلف می‌شود. در ادامه به طور مفصل به نوآوری اجتماعی در آمریکای لاتین و کارائیب خواهیم پرداخت.

تلاش برای بهبود کیفیت زندگی مردم

آمریکای لاتین و کارائیب مناطقی هستند که مردم در آنجا با ایده‌های خلاقانه سعی در حل مسائل اجتماعی دارند. این مناطق با چالش‌های زیادی روبرو هستند، زیرا در میان مناطق جهان، از نظر تفاوت‌های اجتماعی بیشترین میزان نابرابری را دارند و از سوی دیگر به سیستم‌های حمایت اجتماعی قوی دسترسی ندارند. انجمن‌ها و گاهی اوقات حتی دولت‌های محلی در این مناطق، راه‌حل‌های خلاقانه‌ای را برای مقابله با مسائل مرتبط با درآمد، سلامت، آموزش و مسائل خانوادگی پیدا کرده‌اند که قبلاً به‌طور کامل مورد توجه قرار نگرفته بود، به ویژه برای افرادی که در دسته فقیر جامعه قرار می‌گیرند. حتی اگر هدف اصلی این تلاش‌ها نوآوری اجتماعی نبوده باشد، مردم ساکن این مناطق همواره برای بهبود کیفیت زندگی جامعه خود تلاش کرده‌اند.

پنج درس برگزیده از تجربیات نوآوران اجتماعی

  • مشارکت جامعه بسیار حیاتی است: اینکه جوامع محلی در نوآوری‌های اجتماعی نقش اساسی داشته باشند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. همکاری فعّال با جامعه، حتی زمانی که یک مدل ثابت از یک زمینه مشابه اجرا می‌شود، امری بسیار کلیدی است. به عنوان مثال، پروژه‌هایی چون “تقویت مالیات عمومی” در اکوادور و پروژه “لت آگوگو” در هائیتی نشان داده‌اند که پیشنهاد وفاداری به مدت طولانی، منجر به مشارکت فعّال جامعه و تقویت اراده آنها می‌شود.
  • بحران‌ها منجر به ایجاد نوآوری اجتماعی می‌شوند: اغلب نوآوری‌های اجتماعی مهم در دوران بحران ظاهر می‌شوند. پاسخ به بحران‌ها، مانند آنچه در آرژانتین در اوایل دهه ۲۰۰۰ اتفاق افتاد، شامل رهبران فعّال جامعه است که با حمایت از ادارات محلی و سازمان‌های جامعه مدنی به دنبال راهکارهایی هستند. به عنوان مثال، پروژه “مادربزرگان داستان‌سرای” در آرژانتین، با هدف برطرف کردن بحران ۲۰۰۱-۲۰۰۲، از طریق خواندن کتاب‌ها برای کودکان، یکی از این راهکارها بود.
  • تلفیق دانش مدرن و سنتی: زمانی که طرح‌های موفق، دانش مدرن و سنتی را با هم تلفیق می‌کنند، نتایج قابل توجهی به دست می‌آید. دانش بومی، به ویژه، ارزشمند است. به عنوان مثال، پروژه “اقامت دانشجویی با خانواده‌ها” در بولیوی از سنت آیمارا به نام اوتاواوا الهام گرفته و نشان می‌دهد که ادغام عملیات سنتی با راه حل‌های مدرن چقدر اهمیت دارد.
  • تأمین مالی خارجی بسیار کلیدی است: حمایت مالی از خارج از مرزها بسیار حیاتی است، البته تا زمانی که تأمین‌کنندگان زمان مورد نیاز برای توسعه نوآوری را درک کنند. در مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته، زمانی نتایج موفق به‌دست آمدند که سرمایه‌گذاران به طولانی بودن چرخه توسعه و تثبیت، که معمولاً حداقل پنج سال به طول می‌انجامد، پی برده بودند.
  • تمرکز بر روی شیوه‌های انجمنی و مهارت‌های موجود: ایجاد فعالیت‌هایی که به تولید درآمد منجر می‌شوند، به جای اشتغال‌زایی رسمی، ممکن‌تر به نظر می‌رسد. برنامه‌های عمومی با هدف کاهش فقر باید از شیوه‌های انجمنی بیشتر از کسب‌وکارهای فردی استفاده کنند، به ویژه در خصوص خرید ورودی‌ها، کمک فنی و بازاریابی. همچنین، این اقدامات باید به جای تحمیل شغل‌های جدید، بر مبنای توانمندی‌های شغلی موجود در جمعیت هدف اجرا شوند.

تحول و نوآوری در سیاست دولت‌های آمریکای لاتین و کارائیب

در آمریکای لاتین و کارائیب، دولت‌ها – به جز دولت‌های محلی – معمولاً به ایجاد راهکارهای جدید برای جامعه نمی‌پردازند. یکی از دلایل این موضوع این است که نوآوری به معنای آزمون و خطاست و ممکن است آزمایش‌های ناکامی به همراه داشته باشد. شکست در عرصه سیاست ممکن است هزینه‌ی سیاسی به دنبال داشته باشد و حتی به مسائل حقوقی منجر شود. علاوه بر این، توسعه و پیاده‌سازی یک نوآوری زمان زیادی نیاز دارد، و این زمان بسیار بیشتر از یک دوره انتخاباتی است که دولت وظایف خود را انجام می‌دهد. به این ترتیب، تحول و نوآوری اجتماعی در آمریکای لاتین و کارائیب به چالش بزرگی تبدیل شده است، چالشی که هر تغییر در دولت، در سیاست‌های عمومی منطقه نیز تغییراتی را به همراه دارد.

علاوه بر این، پیاده‌سازی نوآوری‌هایی که بر بخش‌های گسترده‌ای از جمعیت تأثیر می‌گذارند، کار آسانی نیست. لازم است ابتدا آنها را در مقیاس کوچک آزمایش کرد و اطمینان حاصل کرد که امکان گسترش آنها وجود دارد. دو مثال از برزیل می‌تواند این امر را روشن‌تر سازد: انتقالات نقدی شرطی و برنامه بهداشت “مادر اجتماعی”.

در مورد انتقالات نقدی، پژوهشگران در برازیلیا این سؤال را مطرح کردند: “اگر خانواده‌ها فقیر هستند و کودکان به مدرسه نمی‌روند، چرا به والدین برای فرستادن فرزندانشان به مدرسه پول ندهیم؟” این ایده در سال 1995 در چند شهر آزمایش شد و در سال 2001 به برنامه ملی “بولسا اسکولا” و سپس در سال 2003 به برنامه “بولسا فامیلیا” تبدیل شد که به 13.6 میلیون خانوار دسترسی داشت.

برنامه “مادر اجتماعی” در سال 1999 در شهر سوبرال، سیرا، آغاز شد. دولت محلی با همکاری کارشناسان بهداشت، دانشگاهیان و رهبران جامعه به کاهش مرگ و میر کودکان و مادران می‌پرداخت. عواملی مانند فقر و کمبود حمایت به عنوان علل اصلی این موضوع شناخته شدند. این برنامه توسط زنان جامعه که آموزش دیده بودند، با موفقیت به کاهش نرخ مرگ و میر دست یافت و به یک الگو برای کل ایالات تبدیل شد و سپس توسط وزارت بهداشت به تمام منطقه شمال شرق برزیل گسترش پیدا کرد.

چالش‌های نوآوری اجتماعی در آمریکای لاتین و کارائیب

در منطقه آمریکای لاتین و کارائیب، اجرای ایده‌های نوآورانه با مشکلاتی همراه است. بزرگترین چالش اینجاست که چگونه می‌توان ایده‌های موفق در زمینه نوآوری اجتماعی را به مقیاس بزرگتر و در مناطق مختلف، سطح ملی یا حتی بین‌المللی، به کار گرفت. تأثیر گذاشتن بر گروه‌های بزرگی از افراد و گسترش فعالیت‌ها به سایر مناطق، چه در داخل یک کشور و چه در سطح جهانی، چالش بزرگی است. بسیاری از دولت‌ها به اندازه کافی ایده‌های نوین را در سطح محلی آزمایش نمی‌کنند تا آنها را به سیاست‌های ملی تبدیل کنند. در این حوزه، می‌توان به دانشگاه‌ها، سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای توسعه اعتماد کرد تا به فرآیند کمک کنند. گاهی اوقات، جوامع محلی و گروه‌ها نیز سعی می‌کنند مدل‌های موفق را تقلید کنند، اما این اتفاق به ندرت رخ می‌دهد.

نوآوری شامل آزمودن ایده‌های جدید است، اما این اقدام تنها همراه با پذیرش خطر شکست ممکن می‌شود. شکست در این موضوع، نه تنها پیامدهای سیاسی دارد بلکه می‌تواند به مسائل حقوقی نیز منجر شود. از سوی دیگر، توسعه و اجرای یک ایده جدید معمولاً خیلی بیشتر از دوره حکومت یک دولت زمان می‌برد.

به طور خلاصه، دولت‌ها باید از جوامع و گروه‌های محلی حاضر برای حل مسائل اجتماعی به روش‌های نوآورانه حمایت کنند. آنها باید مردم را تشویق کنند تا مؤسسات آموزشی ایده‌های نوآورانه را ارزیابی کرده و به سیاست‌های عمومی تبدیل کنند. به این ترتیب، اگر یک فعالیت با موفقیت فقر را کاهش دهد و شرایط زندگی را بهبود بخشد، دولت باید تلاش کند تا آن را گسترش دهد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *