اگر نوآوریهای اجتماعی میخواهند موفق شوند، به منابع کافی نیاز دارند، باید با یک مجموعه کامل از محدودیتها مقابله کنند و باید تواناییهایی داشته باشند تا این منابع و محدودیتها را مدیریت کنند. برای نوآوران اجتماعی، استفاده از این منابع و دسترسی به آنها به طریقی کاملاً متفاوت از نوآوران فناوری و کسبوکار است. درک واضح این تفاوتها میتواند نوآوران اجتماعی را در توسعه استراتژیهای بهتر برای مدیریت منابع و توسعه تواناییهایی که در نهایت منجر به تغییرات اجتماعی میشوند، راهنمایی کند.
منابع و محدودیتها بهترینطور به عنوان موضوعات مرتبط با یکدیگر مدیریت میشوند. داشتن کمبود منابع برای نوآوری اجتماعی مشخصاً یک محدودیت مهم است. بسیاری از نوآوران اجتماعی به نحو شخصی محرک شدهاند و تحت تأثیر چالشهای اجتماعی یا تقاضاهای محلی یا فردی، انگیزهای دارند. بنابراین، اولین و مهمترین منبع بدون شک منابع انسانی است، یعنی همکاری و همکاری بین افراد. نوآوریهای اجتماعی موفق نمایانگر اقدامات افرادی است که دارای انگیزههای داخلی هستند، همتایان یا شبکههای افرادی که موفق میشوند حمایت مخاطبان مهمی مانند جامعه مدنی، داوطلبان، حرفهایان و افراد نگران از بخشهای مختلف از جمله مامورین سیاستی را جلب کنند. موارد مالی نیز منبع حیاتی و مرتبط دیگری است که به طور گسترده تعیینکننده بقا و توسعه یک ابتکار نوآوری اجتماعی است. نوآوریهای اجتماعی به منابع مالی خود، از دسترسی عمومی و بازار کمبود دارند. تفاوت با نوآوریهای فناورانه و تجاری این است که نوآوریهای اجتماعی معمولاً بر ایجاد ارزش اجتماعی تمرکز دارند و به ندرت دارای موارد کسبوکار اقتصادی محکمی هستند که بتوانند آنها را پایدار کنند. و بدون حمایت مالی کافی، آنها اغلب پس از مدتی از بین میروند. قوانین و مقررات (چه در سطح منطقهای، فرهنگی و دولتی) میتوانند نوآوری اجتماعی را آغاز و حمایت کنند، اما اغلب میتوانند به عنوان یک محدودیت مورد نظر قرار گیرند. این قوانین و مقررات بین زمینههای سیاستی مختلف و مناطق جهان متفاوت متغیر هستند. نوآوران اجتماعی باید این موانع را غلبه کنند و آنها همیشه به طور کامل برای این کار مجهز نیستند. هیچ نهاد ملی یا بینالمللیای برای نظارت بر رقابت نارونده در زمینه نوآوریهای اجتماعی وجود ندارد.
این ما را به واژه سوم میرساند. توانایی میتواند در سطح فردی و همچنین در سطح سازمانی تعریف شود. افراد ممکن است دارای توانمندیهایی برای دستیابی به اهداف جدید باشند.
در بحث درباره تواناییهای نوآوریهای اجتماعی، عمدتاً بر تواناییهای سطح سازمانی تمرکز داریم؛ یعنی توانایی یک کسبوکار در سازماندهی فرآیندها و منابع مرتبط و دستیابی به اهداف نوآوری مطلوب. بر اساس هژیمانولیس، برخی از تواناییهای کلان نوآوری شامل تواناییهای فنی هستند، مانند توانایی تولید ایدهها و توسعه آنها به محصولات. مهارتهای دیگر شامل مهارتهای بازاریابی و خدماتی، مهارتهای حقوقی برای حفاظت از مالکیت معنوی، توانایی ایجاد شبکه و تشکیل ائتلافات و اتساع مرزهای بین شرکتها میباشد. بر اساس لاوسون و سامسون – علاوه بر دیدگاه و استراتژی اساسی یک نوآوری – شایستگیها، فرهنگ و فناوریهای جدید منابعی برای تواناییهای نوآوری هستند که به طور نزدیک با فلسفه SI-DRIVE مرتبط هستند.
از تجربیات کاربردی نوآوریهای اجتماعی چه درسی میتوان گرفت؟
با توجه به نتایج تجربی SI-DRIVE، برای غلبه بر فهرست بزرگی از محدودیتها، نیاز به منابع انسانی و مالی خاص و همچنین توانمندیهای سازمانی وجود دارد.
منابع انسانی: افراد با انگیزه درونی، سبک رهبری و یادگیری متقابل
نوآوریهای اجتماعی به افراد متحرک و با انگیزه نیاز دارند. این افراد نه فقط برای ابداع، بلکه برای پیشبرد نوآوری نیز لازم هستند. آنها نیازی به دانش مانند متخصصان علمی در نوآوریهای فناوری ندارند. این “منابع انسانی” میتوانند از هر جایی بیایند و هر نوع تخصص مرتبط با حل مسئله داشته باشند. با این حال، برای توسعهی نوآوریهای اجتماعی، نیاز به توانمندیهای خاص و متنوع (مدیریتی) از نوآوران اجتماعی وجود دارد. بیشترین نوآوریهای اجتماعی که شکست خوردهاند به کمبود تواناییهای اولیه ترویجکنندگان و عوامل اصلی آنها برمیگردند.
سبک رهبری نوآوران اجتماعی باید مناسب باشد. شروعآپها و نوآوریهای اجتماعی کوچک به طور قابل توجهی به رهبری جذاب و به چنین مبتکرانی که کافیاً به چالشی که در پیش است اهمیت میدهند و احتمالاً ارتباط کافی با محیط مرتبط دارند، وابستهاند.
یادگیری متقابل، ساخت توان جذب و توانمندسازی بسیار مرتبط برای توسعهی بیشتر این ابتکارات و دستیابی به پایداری است. بیشترین یادگیری متقابل در سطح فردی افرادی که درگیر هستند اتفاق میافتد و ممکن است به افراد هدف یک راهحل ارتباط داشته باشد. یادگیری اجتماعی از عوامل جامعه و بازیگران سیستمی از طریق تشخص، جذب و اجرای اطلاعات و دانش جدید اتفاق میافتد. با این حال، افزایش توان در اغلب موارد به ابتکار خود و مرتبط با “وابستگیهای مسیر توسعه” مرتبط است – زیرا تجربیات گذشته از عملکرد در آینده اطلاعات فرمان میدهد. ایجاد ظرفیت (همچنین برای نهادهای عمومی و نمایندگان سیستم) و توانمندسازی موقعیتهای پیروز برای تولیدکنندگان و کاربران ایجاد میکند. سازمانها و نهادهای واسطهای برای افزایش ظرفیت در حال توسعه هستند، با هدف تجهیز ابتکارات با مهارتها، توانمندیها و حتی منابع مناسب برای موفقیت.
مقایسه با نقش گسترده علم در نوآوریهای فناورانه، نقش کمتر توسعهی دانشگاهها در نوآوریهای اجتماعی باید تأکید شود. دانشگاهها میتوانند و باید بسیار بیشتر در حمایت از نوآوریهای اجتماعی از طریق ارائه و تبادل دانش، ارزیابی، ایدههای جدید، مداخله در فرایند، حمایت از نوآوری اجتماعی، راهحلهای فناورانه و سایر موارد شرکت کنند.
منابع مالی: نوآوریهای اجتماعی به منابع تنوعپذیر و متنوع نیاز دارند
نوآوران اجتماعی بیشک در موقعیت پیچیدهای در زمینه تامین منابع قرار دارند. اغلب اینجا درباره شهروندان خصوصی یا نمایندگان فردی از سازمانها که یک ابتکار محدود محلی راهاندازی میکنند صحبت میشود. این همیشه به این معنی است که آنها به طور اصلی بر تامین منابع خود تکیه دارند. اما منابع بیشتری برای نوآوران اجتماعی ضروری و در دسترس هستند. نقشهای مالی مختلفی که به عنوان پشتیبان برای ابتکارات نوآوری اجتماعی عمل میکنند، از طریق تهیه منابع داخلی ابتکارات (مشارکتهای خود و همکاران) کامل میشوند و با (ملی، منطقهای و اروپایی) تأمینهای مالی عمومی تکمیل میشوند. جامعه مدنی (بنیادها، سرمایه فیلانتروپیک، داناترانها و حامیان بینالمللی و فردی) نیز یک منبع تأمین مهم است. نوآوران اجتماعی گاهی از سودهای حاصل از فروش محصولات یا خدمات خود، هزینههای شرکتکننده و جمعآوری سرمایه اعتماد میکنند. این بدین معناست که نوآوران اجتماعی به ترکیب گسترده و بسیار متنوعی از منابع مالی وابسته هستند. آنها این کار را فقط به خاطر سرگرمی یا به عنوان انحراف استراتژیک انجام نمیدهند؛ بلکه گزینهای ندارند و باید منابع را ترکیب کنند تا ابتکار خود را برای زنده ماندن کمک کنند.
این وضعیت تنوعی در تأمین منابع نیز منجر به استفاده از مدلهای کسبوکار متنوع و خاص میشود. زیرا رقابت تجاری با دیگر نوآوریهای اجتماعی در ذهن اکثر ابتکارات نیست، تلاشهای متفاوت و روشن برای زنده ماندن وجود دارد، به عنوان مثال با کمک مفاهیمی مانند شرکت اجتماعی، برنامههای مسئولیت اجتماعی شرکتها یا اقدامات، مدلهای درآمدی ترکیبی (حمایتشده توسط فروش، هزینهها و غیره)، مدلهای اخذ مجوز، انجمنهای مالیاتی که از طریق هزینهها تأمین میشوند، کسبوکارهای کوچک (رقابت بازار).
توانمندیهای سازمانی
نوآوران اجتماعی عمدتاً تحت تأثیر چالشهای اجتماعی و تقاضاهای اجتماعی محلی قرار دارند. این موضوع واضح است زمانی که در مورد چالشهای جامعهای عمومی مانند تغییرات آبوهوا و جمعیتی، نارضایتی جامعه از سامانها، تدابیر و مقررات ناکارآمد، نواقص و شکستهای سیستم صحبت میشود. نوآوریهای اجتماعی میخواهند این چالشها را حل کنند. تقاضاهای محلی مانند شامل جلوگیری از جداسازی اجتماعی، نیازهای کاری و آموزشی، کاهش نامطابقیها و ایجاد راهحلهای اجتماعی نو و نوآورانه، به سوی راهحلهای اجتماعی جدید هدایت میکنند. این تقاضاها افراد محرک با توانواردگی از بخشهای مختلف را به مسئولیت شخصی و/یا شهروندی خود ترغیب میکنند. نوآوریهای اجتماعی تحت تأثیر یک احساس فوریت قرار دارند و با نیازهای و تقاضاهای اجتماعی تشویق میشوند تا به دنبال راهحلهای اجتماعی نو و نوآورانه باشند که تاکنون توسط سامانه رسمی پوشش داده نشدهاند. برای مقابله با این رانندهها، توانمندیهای سازمانی زیر باید برای نوآوران اجتماعی فراهم باشد:
– نوآوریهای اجتماعی باید در محیطهایی تعبیه شوند که بتوانند به نهادهای مهم متصل شوند. سیستمهای جدید حاکمیت یا محیطهای مهیا برای نوآوریها نیاز داریم که توسط یک دولت باز واگذاری فراهم شود و آزمایشات را تشویق کند.
– نوآوران اجتماعی باید بتوانند از امکانات فناوری جدید استفاده و بهرهمند شوند.
– نوآوران اجتماعی باید نقش نوآوریهای مکمل را درک کنند. در حالی که نوآوریهای مکمل در برخی زمینههای سیاست و عملیاتی به ماهیت فناوری مرتبط است، دیگری مرتبط با مدلهای کسبوکار جدید است که نوآوریهای اجتماعی را پایدارتر میکند.
– مقابله با سازگاری با تنظیمات نظام اجتماعی این قابلیت است که به آسانی نادیده گرفته میشود. انتخاب، بهکارگیری، پخش و تقلید و تغییر اجتماعی بیشتر به وابستگی به سیستم (رسمی) است که ابتکارات در آن تعبیه شدهاند، بستگی دارد.
برخورد با محدودیتها
نقش تنوعی از محدودیتها برای توسعهی نوآوری اجتماعی وجود دارد که عمدتاً به ابتکار خود متمرکز است: کمبود منابع مالی، کمبود نیروی انسانی، کمبود دانش. اگرچه ترکیبی از منابع مالی و تامین منابع بسیار گوناگون نیاز است و منابع اصلی نیست، اما این اصلیترین چالش برای نوآوریهای اجتماعی است. با توجه به اینکه توانواردگی، منابع انسانی و دانش موضوعاتی عمدهی اجتماعی برشهای عمودی برای ابتکارات نوآوری اجتماعی هستند، کمبود نیروی انسانی و کمبود دانش نیز موانع مرتبط مهم هستند. اگرچه محدودیتهای قانونی و کمبود پشتیبانی از سیاست به طور کلی تمرکز ندارند، اما مطالعات موردی عمیق نشان میدهد که برای توسعه و نهادینهسازی بسیار مهم هستند.
رویکرد آینده
تجزیه و تحلیل ما نشان میدهد که نوآوریهای اجتماعی نسبت به نوآوریهای فناورانه و اقتصادی ویژگیهای مشابه اما متفاوت و چالشبرانگیز دارند. نوآوریهای اجتماعی به منابع انسانی قابل توجهی نیاز دارند که پتانسیل جامعه را برای رسیدن به راهحلهای خاص باز کنند. آنها به منابع تامین مالی متفاوت و مواجه با رانندگان و موانعی هستند که اغلب با یکدیگر مرتبط هستند. اغلب بر اساس چالشهای اجتماعی و تقاضاهای محلی حرکت میکنند و اغلب به افراد حاکم نیاز دارند، که از نظر انسانی و مدیریتی ضعیف هستند و به تأمین منابع مالی و حمایت سیاسی و سیاستی مناسب نیاز دارند.
این برای افزایش مقیاس و نهادینهسازی نوآوریهای اجتماعی چه معنا دارد؟
نوآوران اجتماعی باید طیف گستردهای از استراتژیها را برای گرفتن منابع مورد نیاز و توسعه توانمندیهای مرتبط توسعه دهند. نتایج ما نشان میدهد ظرفیت نوآوری بالا و توانمندی بالای جامعه برای منابع مالی و انسانی متنوع و گسترده از ابتکارات نوآوری اجتماعی واقع در مرحله اجرا و تأثیرگذاری است. ادغام شرکای همهگیری از تمام بخشهای جامعه برای ایجاد یک اکوسیستم مرتبط با نوآوری، منابع متنوع تأمین مالی، دانش متنوع شرکا، مشارکت گسترده کاربران و مستفیضان و تعداد زیادی از داوطلبان میتوانند به عنوان پایههای موجود عالی برای توسعه بیشتر به سوی یک نهادینه مستمر ابتکارات، گسترش و انتشار در نظر گرفته شوند. همچنین، ابتکارات موجود از این نوع میتوانند به عنوان یک جنبش الهامبخش تبدیل شوند، که به طرفداری و کاربردهای موفق دست یابد و راهکارها را برای چالشهای جامعه و تقاضاهای اجتماعی دیگر تغییر دهد و توسعه دهد. منابع و توانمندیهای مورد نیاز و محدودیتهای ظاهر شده نیز در مراحل مختلف فرآیند نوآوریهای اجتماعی (مانند ایده، اختراع، اجرا، نهادینهسازی و گسترش) متفاوت است. آنها به مرور زمان تغییر میکنند و به شکلهای مختلفی در مراحل توسعه خاص نوآوریهای اجتماعی تخصیص مییابند.
این موضوع بر حمایت از نوآوران اجتماعی چه تاثیری دارد؟
نیاز به محیط مهیای نوآوری اجتماعی و ساختارهای جدید حاکمکننده به حمایت از نوآوران وجود دارد. به ویژه در مقایسه با زیرساختها و ساختارهای حمایتی توسعه فناورانه، مانند سیستمهای ملی نوآوری، واضح است که وسایل برای نوآوریهای اجتماعی باید بهبود یافته باشد. در مورد تأمین مالی مثلاً، مهم است که از فناوریهای جدید بهره گرفته و برنامههای کسبوکار پایدار را تدوین کنیم. نوآوران اجتماعی در ایدهپردازی به تأمین مالی اولیه نیاز دارند. آزمایشگاههای نوآوری محلی برای نوآوریهای اجتماعی مفید هستند تا راهاندازی شروعبخشهای راهاندازی را فراهم کنند. در مرحله گسترش و نهادینهسازی، نوآوریهای اجتماعی نیاز به منابع مالی اضافی خواهند داشت علاوه بر هزینههای شرکتکننده و مشارکتهای خود. البته، نوآوریهای اجتماعی میتوانند از جهت داشتن یک “کسبوکار” قویتر و توانمندیهای مدیریتی بیشتر بهرهمند شوند.
محیط خاصی که مهیای نوآوری اجتماعی است، لازم است (که اکوسیستمهای نوآوری اجتماعی را با مشارکت از جامعه مدنی، اقتصاد، سیاست و علم پشتیبانی میکند). با این حال، باید از سایر نوآوریها (فناورانه یا اقتصادی) متمایز باشد به دلیل نیاز به باز کردن و استفاده از پتانسیل کل جامعه.
دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی باید به عنوان رانندگان مهمی برای نوآوری اجتماعی تبدیل شوند. تنها حدود نصف نوآوریهای اجتماعی توسط کارشناسان خارجی حمایت میشوند. علم و تحقیقات – و این متفاوت از نوآوری فناورانه است – نقش مهمی به عنوان محرک یا راننده ندارند (این امر توسط تعداد کمی از دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی به عنوان شرکا در ابتکارات تایید شده است).
محیط نوآورانه – که توسط ساختارهای حاکمکننده (جدید) و سیاستها تأمین و حمایت میشود – به یک محیط حمایتی اساسی نیاز دارد (که برای نوآوریهای آزمایشی “فضا” مناسب را فراهم میکند)، به ویژه در زمینههای سیاستهای با سطح بالای تنظیم توسط سیستمهای رسمی (مانند آموزش، اشتغال، بهداشت) نیاز به ساختارهای دولتی جدید است که فرصتهای جدیدی برای آزمایشها فراهم کند. این میتواند توسط یک “دولت باز” انجام شود که خود در یک سیستم حاکمیت باز گسترده که تمامی عوامل جامعه را در بر میگیرد، تعبیه شود. در این زمینه، بخش عمومی باید نقش و ارتباطات خود با دیگر عوامل را تطبیق دهد.
نتیجهگیری
منابع، محدودیتها و توانمندیها به اندازهی نوآوریهای اجتماعی متنوع هستند. آنها در مراحل توسعه نوآوری متفاوت هستند. منابع انسانی، دانش و توانمندسازی به طور مداوم توسط یادگیری متقابل تمام عوامل درگیر در فرآیند نوآوری اجتماعی توسعه مییابند، که منجر به ساخت توانمندیهای جدید میشود. توانمندسازی یک نتیجه مهم و یک محرک است، که نه تنها به فردانفعان و نوآوران بلکه همچنین به عوامل اجتماعی از جمله (بخشهایی از جوامع محلی) ارتقاء مییابد. کمبود نیروی انسانی یکی از اصلیترین موانع برای گسترش مقیاس و همه نوآوران اجتماعی با محدودیتهای تامین مالی روبرو میشوند و باید از منابع مختلف بهرهمند شوند. دینامیکهای اصلی، تقاضاهای (محلی) اجتماعی و چالشهای جامعه و همچنین افراد/گروهها/شبکهها هستند؛ اما موانع اصلی شامل جستجوی منابع مالی، نقص مکانیزمهای حمایت (سیاستی)، کمبود نیروی انسانی و مهارتهای (مدیریتی) هستند.
با این حال، برای باز کردن پتانسیل نوآوریهای اجتماعی برای کل جامعه، ضروری است محیط مهیای نوآوری اجتماعی با ساختارهای حاکمکننده جدید تأسیس شود: پشتیبانی از منابع مرتبط و مناسبی که با مراحل مختلف فرآیند نوآوری مطابقت دارند، توانمندسازی توانمندیهای (سازمانی) جدید و غلب بر محدودیتها و موانع مرتبط با فرآیند و سیستم را تشویق کنند.
بدون دیدگاه