نوآوری اجتماعی در پاسخ به نیازها و چالش‌های اجتماعی

نوآوری اجتماعی در پاسخ به نیازها و چالش‌های اجتماعی

نوآوری‌های اجتماعی به تأمین نیازهای اجتماعی می‌پردازند و چالش‌های جامعه‌ای را مدیریت می‌کنند. با این حال، بسیاری از نیازهای اجتماعی، در واقعیت به سیاق‌ها و سیستم‌های اجتماعی، فرهنگی و نهادی که در آن‌ها پدید می‌آیند، بازمی‌گردند. این امر منجر به بحث درباره درمان علائم در مقابل رفع علت‌های اصلی، جبران تحولات نامطلوب جامعه در مقابل کمک به پیشرفت اجتماعی می‌شود. با توجه به پیچیدگی مشکلات اجتماعی و چالش‌های جامعه‌ای، از یک طرف، نوآوران اجتماعی ممکن است به مسائل ساختاری بزرگ‌تر نیز بپردازند. از طرف دیگر، این نیاز به تلاش‌های گسترده منجر به پیچیدگی و پیش‌بینی‌ناپذیری آثار ممکن می‌شود. SI-DRIVE تخمین می‌زند که فقط یک سوم نوآوری‌های اجتماعی هدف از تغییر سیستمی است. چگونه می‌توانند نوآوری‌های اجتماعی سیستم را تغییر دهند و چگونه سیستم در این فرآیند آن‌ها را تغییر می‌دهد؟

برای ارائه پاسخ‌ها از شواهد SI-DRIVE، داستان‌های حداقل دو مفهوم درباره نوآوری اجتماعی و ارتباط آن با سیستم اجتماعی وجود دارد: یکی مبتنی بر سطوح مداخله و دیگری بر اساس حلقه‌های بین ساختار و عاملیت است. در این مطلب، هر دیدگاه را شرح داده و در نهایت آن‌ها را در یک مدل (مدل عاملیت-نتیجه-ساختار) یکپارچه می‌کنیم که عاملیت، نتایج و ساختار را یکپارچه کرده و شباهت‌های بین عناصر را معرفی می‌کند. این مدل یک استراتژی دوگانه را ترسیم می‌کند که در آن رویکردهای پایین به بالا به طور همزمان مشکلات را حل می‌کنند و عاملیت نوآوران اجتماعی و مددجویان را توسعه می‌دهند، در حالی که رویکردهای بالا به پایین چارچوب‌های سیاسی و نظامی پشتیبانی می‌کنند و همچنین نگرش‌ها و روش‌های زندگی و کار را ایجاد می‌کنند.

توسعه در سه سطح اجتماعی

نوآوری‌های اجتماعی به دنبال ارائه نتایج مفیدی هستند که به طور مستقیم چالش‌های جامعه‌ای مانند تغییرات آب و هوا، تفاوت‌ها و فقر، بازار کار و مسائل اشتغال، کمبودها در سیستم‌های بهداشت و آموزش و مسائل جمعیتی مانند پیری و مهاجرت را مورد بررسی قرار می‌دهند. به گفته BEPA، نوعی سه سطح جامعه‌ای وجود دارد که نوآوری‌های اجتماعی ممکن است نتایج مفیدی را به ارمغان آورند:

  1. سطح تقاضای اجتماعی که به مسائل خاصی که توسط گروه‌های خاص در زمینه‌هایی که به طور سنتی توسط بازار یا نهادهای موجود تحت پوشش قرار نمی‌گیرند و معمولاً تأثیرات بیشتری را بر افراد آسیب‌پذیر نسبت به دیگران دارند، می‌پردازند. این معمولاً در سطح کوچک دیده می‌شود.
  2. سطح چالش‌های اجتماعی که به مبارزه با چالش‌هایی که بر مردم در مقیاس اجتماعی بزرگتر یا در کل بخش‌ها تأثیر می‌گذارد، می‌پردازند. این چالش‌ها معمولاً از طریق ترکیبات پیچیده‌ای از عوامل اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و فرهنگی بروز می‌کنند و نیازمند ایجاد ارتباطات جدید بین عوامل اجتماعی هستند. این‌ها معمولاً در سطح متوسط دیده می‌شوند.
  3. سطح تغییر سیستمی که به تحولات اساسی در روش عملکرد جامعه، نهادها و عوامل آن، به عنوان مثال تغییر ساختارهای حاکمیتی و ایجاد فضاهای مشارکتی که تمکین و یادگیری هر دو منبع و نتایج رفاهی هستند، نیاز دارد. این معمولاً در سطح بزرگ دیده می‌شود.

این نمایش سلسله‌مراتبی از سطوح، طبقه‌بندی مفیدی از نتایج و اهداف نوآوری‌های اجتماعی را نمایان می‌کند و مدل ساده‌ای از ارتباط بین نوآوری اجتماعی و تغییر اجتماعی فراهم می‌آورد. با این حال، این نمایش تمایل به داشتن دیدگاهی کمی خطی، فرانکشنالیستی و شاید زیادی ساده نسبت به جامعه دارد. این تمایل به تغییراتی که از طرفی آگاهانه و در ابتدا به ارزش برای شرکت‌کنندگان و مددجویان هستند و در نهایت برای جامعه به طور کلی، تمرکز دارد و پیچیدگی‌ها و پیامدهای غیرقصدی را نادیده می‌گیرد.

سه سطح SI-Drive

تجزیه و تحلیل اهداف ذکر شده در مورد موارد نوآوری‌های اجتماعی SI-DRIVE، زمانی که بر روی سه سطح BEPA نقشه‌برداری می‌شود، به الگوهای زیر منجر می‌شود (برای مشاهده نمودار درباره سطوح BEPA که توسط SI-DRIVE مورد توجه قرار گرفته‌اند، ببینید):

  • تقاضای اجتماعی در 70٪ موارد مورد توجه قرار گرفته است؛ بهداشت و مراقبت‌های اجتماعی، و کاهش فقر و توسعه پایدار، در این سطح بیشترین تأثیر را دارند.
  • چالش‌های جامعه در 61٪ موارد مورد توجه قرار گرفته‌اند؛ محیط زیست و تأمین انرژی در اینجا بیشترین تأثیر را دارند.
  • تغییر سیستمی در 32٪ موارد مورد توجه قرار گرفته است؛ آموزش و محیط زیست در اینجا بیشترین تأثیر را دارند.

اگرچه تمام سه سطح به خوبی نمایان شده‌اند، واضح است که بیشتر نوآوری‌های اجتماعی بر روی دو سطح پایین‌تر تمرکز دارند. تقریباً نیمی از کل موارد (45.5٪) بیش از یک سطح را در نظر گرفته‌اند و 17.6٪ به هر سه سطح می‌پردازند. با این حال، این نتایج به اهداف ذکر شده در نوآوری‌های اجتماعی اشاره دارند و نه به نتایج واقعی آن‌ها، زیرا اطلاعات موجود شواهدی از نتایج یا چگونگی دستیابی به آن‌ها را ارائه نمی‌دهند.

اگرچه به طور کلی تغییر سیستمی نقش کوچک‌تری از سطوح پایین‌تر دارد، اما در اهمیت تمام سه سطح در هفت زمینه سیاستی SI-DRIVE تفاوت‌هایی وجود دارد. به عنوان مثال، در زمینه بهداشت (83٪) و کاهش فقر و توسعه پایدار (78٪)، بیشترین نوآوری‌های اجتماعی به هدف تأمین یک نیاز اجتماعی می‌پردازند. در هر دو زمینه سیاستی، نوآوری‌های اجتماعی به وضوح با نیازها و تقاضای واقعی و ملموس افراد و گروه‌های کوچک در سطح محلی مواجه می‌شوند. در مقابل، در زمینه محیط زیست (72٪) و تأمین انرژی (87٪) تمرکز بیشتر بر مبارزه با چالش‌های جامعه‌ای است، که با توجه به تأکید بر مسائل آب و هوا و محیط زیست در اولویت‌های سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا در سطح متوسط مطابقت دارد. موارد در زمینه آموزش (48٪) و محیط زیست (46٪) به طور قوی به تغییر سیستمی در سطح بزرگ اشاره دارند. این نکته جالب است و ممکن است دوباره به برنامه‌های سیاسی و اولویت‌های اعلامی اشاره کند، اما ممکن است نشانه‌هایی از نقص‌های فعلی نهادی و سیستمی در ارائه راه‌حل‌ها در این زمینه‌ها باشد، که فضایی برای نوآوری‌های اجتماعی به منظور تأثیرگذاری در سطح بالاتر را فراهم کند. سطح تغییر سیستمی برای اشتغال (19٪)، حمل و نقل و پیشرفت (20٪) و تأمین انرژی (25٪) کمتر اهمیت دارد. بنابراین، زمینه‌های مختلف سیاستی بیشتر یا کمتر به اهداف سیستمی نوآوری‌های اجتماعی تمرکز دارند، اما این رویکرد هنوز روابط واقعی بین این سطوح را نشان نمی‌دهد، اگر چنین روابطی وجود دارند.

از سطوح اجتماعی تا حلقه‌های آن

دانشمندان اجتماعی و تاریخ‌نگاران ادعا می‌کنند که تغییر اجتماعی و سیستمی در اغلب موارد به سادگی در مورد مقابله با یک مجموعه از چالش‌های اجتماعی نیست. تغییر اجتماعی چند بعدی، پیچیده و نتیجه‌ی چندین اقدام مرتبط و همگام، شیوه‌های یادگیری، تضادها، تنش‌ها و اشکال متعدد همکاری و مصالحت‌های متنوع است، هر یک از این موارد می‌تواند منجر به عواقب مورد نظر یا غیرمنتظره شود. نوآوری‌های اجتماعی با زمینه‌های جامعه‌ای خود به شیوه‌های بسیاری تعامل دارند. به طور خلاصه، عناصر “جامعه” مانند عملیات اجتماعی، فردی و گروهی، چارچوب‌های شناختی و ارزیابی، وارد نوآوری‌های اجتماعی می‌شوند و همچنین از آن‌ها بدست می‌آید. این‌گونه، این تغییر یافته یا در حال تغییر عملیات اجتماعی، عوامل، چارچوب‌های شناختی و ارزیابی متغیر نتایج نوآوری‌های اجتماعی را شکل می‌دهند.

برای بررسی روابط و دینامیک بین نوآوری‌های اجتماعی و زمینه‌های جامعه‌ای و بین سطوح تحلیلی، نظریه‌های اجتماعی تمایز مفیدی را بین کارگزاری و ساختار فراهم می‌کند:

  • ساختار: ترتیبات دوره‌های متناوب قوانین و منابع، عادات، تشریفات، نهادها و چارچوب‌های شناختی که تصمیم‌ها و فرصت‌های موجود برای عوامل جامعه‌ای را تحت تأثیر قرار می‌دهد یا محدود می‌کند.
  • کارگزاری: ظرفیت افراد و گروه‌ها برای درک ساختارها، بر علیه آن‌ها اقدام، استدلال و انتخاب کردن.

در این دیدگاه، ساختار و کارگزاری نیروهای تکمیلی هستند. ساختار همزمان محدودیت و امکان فعالیت‌های انسانی است، و انسان‌ها قادر به تکرار یا تغییر ساختارهای اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند، هستند، با این حال این معمولاً نیازمند اقدام جمعی به مقیاس نسبتاً بزرگ و زمانی است.

بنابراین، تغییر اجتماعی دوجانبه و چندسطحی است که تغییرات و حلقه‌های مداوم بین دو طرف دارد. نوآوری‌های اجتماعی محیط نهادی، اجتماعی و شناختی خود را از طریق کارگزاری تمام درگیران تغییر می‌دهند، در حالی که محیط مرتبط خود – از طریق ساختارها و نهادها – نوآوری اجتماعی را تغییر می‌دهد. این دو رویکرد منطقی در یک حوزه تنش و تنگناست. به عنوان مثال، سیاست‌های عمومی “می‌تواند به عنوان یک محصول از ارتباطات میان نهادها، شبکه‌های اجتماعی و چارچوب‌های شناختی درک شود، در حالی که [نوآوری اجتماعی] به دنبال تغییرات دینامیک زمینه یا زمینه‌های مرتبط خود است.” این یک توضیح ممکن برای آرمان‌های محدود موارد SI-DRIVE برای تعامل با تغییر سیستمی است: احتمالاً سیاست‌های کنونی نوآوری‌های اجتماعی را که در آن‌ها فعالیت می‌کنند، انتخاب و حمایت کنند که به طور قابل ملاحظه‌ای با زمینه‌ای که در آن فعالیت می‌کنند، متفاوت نباشد، اغلب با هزینه محدود کردن آرمان‌ها و تأثیرات مثبت پتانسیل نوآوری‌های اجتماعی.

مکانیسم‌های تغییر اجتماعی: ارتباط بین سطوح و حلقه‌ها از طریق ساختار و کارگزاری

پروژه SI-DRIVE به بررسی نه مکانیسم خاص بر اساس که تغییر اجتماعی اتفاق می‌افتد، پرداخته است. این مکانیسم‌ها ریشه‌های مختلفی در نظریه‌های اجتماعی ساختاری-کارکردی، تکاملی و تعارضی دارند، اما مفاهیم حساس‌سازنده‌ای را برای تجزیه و تحلیل و مقایسه موارد فراهم می‌کنند. آن‌ها همچنین می‌توانند بر روی سه سطح تحلیلی نقشه‌برداری شوند:

  1. مکانیسم‌های ورودی و فرآیند: یادگیری، تغییرات و انتخاب به عنوان مکانیسم‌های ورودی و فرآیند در نظر گرفته می‌شوند و تمایل دارند به طور اصلی بر نوآوران و مددجویان تمرکز داشته باشند و بر آدرس‌دهی به نیازهای اجتماعی در سطح میکرو. این‌ها به توسعه کارگزاری و فردی‌های قابل اعتماد کمک می‌کنند.
  2. مکانیسم‌های راننده: تضاد، تنش/سازگاری، رقابت و همکاری مکانیسم‌هایی هستند که نوآوری‌های اجتماعی را حرکت می‌دهند. آن‌ها تمایل دارند به آدرس‌دهی به سطح میزو سازمان‌ها، شبکه‌ها و رفتارهای تعبیه‌شده و ارتباطات و تعاملات بین عوامل متمرکز شوند.
  3. مکانیسم‌های ساختاری شامل نحوه انتشار نوآوری‌ها (شامل فناوری)، نقش دیگر نوآوری‌های تکمیلی به نوآوری اجتماعی، و همچنین برنامه‌ریزی و تغییر نهادی می‌شوند. آن‌ها تمایل دارند به طور گسترده بر روی ساختارهای زیرین و علل اصلی تمرکز داشته باشند، و بنابراین در سطح ماکرو از تغییر سیستمی هستند.

یکپارچه‌سازی سطوح و حلقه‌ها

در تجزیه و تحلیل موارد جزئی‌تر نوآوری‌های اجتماعی SI-DRIVE، یک “الگویی که می‌تواند تعمیم یابد، وجود دارد: نوآوری‌های اجتماعی موفق و در حال مقیاس‌پذیری، به‌ویژه با سازگاری و اتصالات خود (به معنای غیرفنی) با محیط‌های نهادی و همچنین فرهنگی و ارزشی خود مشخص می‌شوند. این به معنای یک افزایش تدریجی است. به عنوان مثال، هنگامی که نوآوران اجتماعی حمایت را تضمین، ذینفعان را جذب و شبکه‌ها ایجاد می‌کنند، ممکن است ویژگی‌های نوآوری‌های اجتماعی خود که بیشتر به طور مخرب یا تحولی هستند را کاسته یا حذف کنند. (…) به نظر می‌آید که یک تعادل وجود دارد بین امکانات نوآوری‌های اجتماعی محلی، خاص و هدفمند و سازگاری نهادی، مگر اینکه سیاست‌های توسعه‌ای از بالا به‌صورت عمدی فضاها را برای ایجاد و حفظ تنوع باز و پشتیبانی کنند”.

با استناد به این بینش‌ها، مدل سه سطح میکرو، مزو و ماکرو BEPA می‌تواند با نظریه اجتماعی ساختار و کارگزاری و با مکانیسم‌های تغییر اجتماعی از طریق شواهد تجربی SI-DRIVE ادغام شود.

سه‌گانه BEPA از تقاضای اجتماعی، چالش‌های جامعه و تغییر سیستمی با سطوح میکرو، مزو و ماکرو تجزیه و تحلیل اجتماعی مطابقت دارد که به افراد و گروه‌های اجتماعی، سازمان‌ها و نهادها، و جوامع یا سامانه‌های جامعه‌ای گفته می‌شود. در هر سطح و بین سطوح، ساختار اجتماعی و کارگزاری با یکدیگر تعامل دارند – و در واقع، این روشی است که تقاضای‌های اجتماعی، چالش‌های جامعه و تغییر سیستمی به وجود می‌آیند. با این حال، به نظر می‌آید که کارگزاری در سطوح میکرو و مزو بیشتر به چشم می‌آید، در حالی که سطح تغییر سیستمی توسط ساختارهای اجتماعی چرب‌تر یا حداقل پایدار‌تر به شکل معتبری تشکیل شده است. یک تفسیر با تمرکز بیشتر بر کارگزاری این است که عوامل نهادی یا سیاستی موجود و خود‌منافع‌محور نوآوری‌های اجتماعی را در سطوح برآورده‌سازی نیازها و مقابله با چالش‌ها محدود می‌کنند، اما از تعامل با علل ریشه‌ای سیستمی نمی‌ترسند یا آن‌ها را اجتناب می‌کنند.

مدلی از کارگزاری-نتایج-ساختار

آیا این اثرات با سیستم یا قدرت مرتبط هستند، کشف روابط بین سطوح و مکانیسم‌های تغییر اجتماعی مجموعه‌ای از استراتژی‌های ممکن برای نوآوری‌های اجتماعی تولید می‌کند:

  1. استراتژی سطح میکرو برای ایجاد کارگزاری، که به بررسی علائم نیازها و چالش‌های جامعه‌ای از زیرساخت خاکی به طور عمده از یک دیدگاه پایین به بالا می‌پردازد و به طور مستقیم ذینفعان را در برآورده کردن نیازهای خودشان مشغول می‌کند.
  2. استراتژی سطح مزو بین کارگزاری (سطح میکرو) و ساختار نهادی (سطح ماکرو) از طریق ایجاد سازمان‌ها، شبکه‌ها یا اشکال همکاری مناسب، که به طور آگاهانه کارگزاری و ساختار را ارتباط می‌دهد، از طریق تمرکز بر پیگیری اهداف نوآوری‌های اجتماعی برای تولید نتایج واقعی و دلپذیر.
  3. استراتژی سطح ماکرو برای تغییر ساختارهای نهادی یا سیستمی با برخورد با علل (اصلی) نیازها و چالش‌های جامعه‌ای به طور عمده از دیدگاه بالا به پایین، و تغییر ساختارهای چارچوبی که اغلب خود نیاز را در ابتدا ایجاد می‌کنند.

نوآوری‌های اجتماعی در اصل برای برآورده کردن نیازهای اجتماعی، حل مشکلات و مقابله با چالش‌های جامعه‌ای طراحی و اجرا می‌شوند. برای تشویق و بهره‌مندی از توانابخشی نوآوری کامل برای کل جامعه، این استراتژی‌ها می‌توانند یکدیگر را تکمیل کنند. یک استراتژی دوپرهنگ ابتدا، به طور غالب از بالا، ساختارهای جامعه‌ای موجود یا حمایتی که از چارچوب‌های سیاستی و نظارتی فرمل تا مسائل نرم تر حاکمیت و نظام‌های تفکر، اعتقاد و روش زندگی/کار مناسب ایجاد می‌کنند. ثانیا، اشکال جدیدی از مشارکت و همکاری، هم‌آفرینی و شرکت کاربر، توانمندسازی و منابع انسانی توسعه می‌یابند. این تکمیل بازتابی به تمایز کارگزاری و ساختار می‌آید، با این حال به یک شیوه فرآیندی: نوآوری‌های اجتماعی باید هم کارگزاری و ساختارهای موثر برای توسعه‌شان را توسعه دهند که در این روند ممکن است نوآوری‌های اجتماعی خود را تولید یا تغییر دهند. در حال حاضر، نوآوری‌های اجتماعی بیشتر در سطح میکرو بر آورده‌سازی نیازهای اجتماعی و حل مشکلات محلی تمرکز دارند و استراتژی‌های چندسطحی می‌توانند در نهایت مسدودیت‌های نهادی را احاطه کرده و تغییرات سیستمی را به صورت غیرمستقیم به وجود آورند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *