منطقه نوردیک، شامل کشورهای دانمارک، فنلاند، ایسلند، نروژ و سوئد، اغلب به عنوان نقطۀ حاشیهای در نظر گرفته میشود که با شرایط آب و هوایی سخت، تاریخی پر از خشونت و حکومتی توسط یک رهبر واحد شناخته میشود. اما از دهه 1890 به بعد، این منطقه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی به شدت پیشرفت کرد. با وجود شباهت «نظام بهزیستی» آن به دیگر دموکراسیهای متمرکز بر بازار، مدل نوردیک ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارد.
در این مقاله، به بررسی منشأ نوآوری اجتماعی در کشورهای نوردیک و ویژگیهای خاص آن پرداخته میشود. همچنین نقش آن در طول زمان و چگونگی تغییر آن مورد بررسی قرار میگیرد. به طور خاص، ما به این میپردازیم که آیا نوآوری اجتماعی به دلیل قوی بودن سیستمهای موجود رخ میدهد یا با آن متضاد است و چه درسهایی میتوان برای ایجاد سیاستهای جدید از این موضوع یاد گرفت. لازم به ذکر است، به طور اصلی، تمرکز ما بر روی سوئد، بزرگترین کشور نوردیک، خواهد بود.
تحولات اجتماعی در کشورهای نوردیک
در گذشته، در کشورهای نوردیک، افراد معدودی قدرت و کنترل زیادی داشتند و همه چیز توسط همین افراد اداره میشد، اما اکنون این کشورها به یک دولت واحد بزرگ تکیه میکنند. تغییرات اساسی در این سیستم زمانی رخ داد که در تقسیمات طبقاتی سختگیری کمتری به خرج داده شد و تعداد کشاورزان مستقل افزایش یافت. در این کشورها، شکاف درآمدی نسبت به مناطق دیگر کمتر بوده و مردم همکاری مفیدتری در جامعه دارند.
در سوئد، اقداماتی انجام شد که بیشترین قدرت را به گروههای محلی اختصاص داد و در عین حال اطمینان حاصل کردند که دولت مسئولیتپذیر باشد. این تغییرات به قرن هفدهم بازمیگردد. همچنین تغییرات عظیمی در زمینه آموزش و زیرساختهای سوئد نظیر برق و راهآهن ایجاد شد. در اواخر قرن نوزدهم، ایدهها و کسبوکارهای جدید ظهور کردند و نوآوری اجتماعی، به عنوان راهی برای حل مشکلات و بهبود زندگی برای همگان، مورد توجه قرار گرفت. برخی از نمونههای اولیه این مسیر شامل سازمانهای خیریه در سوئد و «جعبه مادران» در فنلاند بود.
در دهه 60 میلادی، مردم در برابر روشهای سنتی و قدیمی مقاومت کردند. نوآوری اجتماعی جدید، مانند فریشوست و شهر جایگزین در سوئد یا کریستیانیا در کپنهاگ، با هدف تقویت افراد نیازمند، پدیدار شدند. در ادامه، تغییرات بیشتری در زمینه آموزش، محیط زیست و سلامت اتفاق افتاد که با قوانین رایج دولت چندان منطبق نبودند. البته با گذر زمان، برخی از این ایدهها با سیاستهای دولت نیز ادغام شدند.
در حوزه شغلی، مسئولیت حقوق و شرایط کار از دولت به کسبوکارها و اتحادیهها منتقل شد. در دانمارک، این موضوع منجر به بازارهای کار انعطافپذیرتر شد. در فنلاند، دولت و کسبوکارها در حال آزمایش طرحی برای دستمزد ثابت شهروندی هستند. در سوئد نیز اتحادیههای بزرگ به دنبال راهحلهایی برای مقابله با تغییرات اساسی در بازار کار هستند.
رشد نوآوری اجتماعی در کشورهای نوردیک
امروزه افراد به دلیل پیشرفتهای تکنولوژی، راههای جدیدی برای حل مشکلات یا بهبود خدماتی که به خوبی کار نمیکنند، دارند. این امکانات شامل استفاده از اینترنت و ابزارهای ارتباطی است که تغییرات مثبتی را از طریق ارتقاء ارتباطات و شبکهها در جامعه ایجاد کردهاند. همچنین، برخی برنامهها تأیید میکنند که چگونه محصولات یا شرکتها تأثیرات زیستمحیطی دارند و انتخابهای سازگار با محیط زیست را ترویج میکنند. این برنامهها برخی از افراد را به تغییر عاداتشان از جمله در نحوه مصرف انرژی یا استفاده از وسایل نقلیه ترغیب میکنند.
همچنین، اقداماتی وجود دارد که چندفرهنگی را ترویج میکنند و افراد از فرهنگهای مختلف را به هم نزدیکتر میکنند؛ به عنوان مثال، کارگاههای تمن و دیلما. در حوزه بهداشت، بیماران میتوانند از طریق دسترسی آنلاین به اطلاعات خود، بیشترین کنترل را بر روی پروندههای پزشکیشان داشته باشند. در آموزش، پلتفرمهایی مانند ماتسنتروم و گرندفادر به دانشآموزان خارج از فضای مدرسه، کمک بیشتری ارائّه میدهند در حالی که مدارس معمولی از دانشآموز حمایت کافی نمیکنند. تمام این نوآوریها در زندگی روزمره بسیاری از افراد اثرگذار هستند.
در شهرهای کوچک، این نوآوریها اغلب به کسبوکارهای محلی، از جمله کسبوکارهای کوچک با فناوری پیشرفته کمک میکنند. در شهرهای بزرگ و اطراف دانشگاهها، همانطور که در پروژههای «شهر هوشمند» مشاهده میشود، نوآوری اجتماعی اغلب از فناوریهای مدرن مانند ابزارهای تعاملی استفاده میکند. برخی از نمونههای قابل توجه در منطقه نوردیک، مدیریت آب در گوتنبرگ و آرهوس، پروژههای بندری در کپنهاگ و استکهلم و شهر قطبی در اولوی فنلاند است.
موفقیت این نوآوریهای اجتماعی تا حد زیادی به پاسخ نهادهای عمومی بزرگ به آنها بستگی دارد. در فنلاند، اقداماتی مانند جعبه مادران و پروژه کارلیا از طریق حمایت بخش عمومی، تغییرات مثبتی در حوزه سلامت و آموزش ایجاد کردهاند. در سوئد، فوچوروم در یونشوپینگ نوآوریهایی مانند خوددیالیز و استر را توسعه داده است تا مشارکت بیشتر بیماران را افزایش دهد. ایسلند نیز از نوآوری اجتماعی با بیوفیلیا استفاده کرد تا خلاقیت و یادگیری فرهنگی را تشویق کند.
با این حال، همه نوآوریهای اجتماعی بلافاصله توسط سیاستها حمایت نمیشوند و در برخی موارد قبل از اینکه در نهایت موفق شوند، با مقاومتهای بسیاری مواجه میشوند. به عنوان مثال، موفقیت پروژه نروژی اولوئوس که به مسئله صید بیش از اندازه ماهی پرداخت، با وجود چالشهایی که از سوی سیاستهای موجود بوجود آمد، اتفاق افتاد. صندوق سالمون شمال اقیانوس اطلس (NASF) نیز در ابتدا با مشکلاتی مواجه شد اما در نهایت همکاری بینالمللی برای جلوگیری از صید بیش از حد را به ارمغان آورد. این نمونهها نشان میدهند که حتی زمانی که سیاستها ابتدا حمایتی از نوآوریهای اجتماعی نداشته باشند، این نوع نوآوریها میتوانند تأثیر مثبتی داشته باشند.
تعادل بین دولت و مشارکت مردم برای رسیدن به توسعه پایدار
چارچوب نوردیک برای نوآوری اجتماعی بر این اساس است که تعادلی بین دولت حاکم و افرادی که به فعّالیت برای تأمین نیازهای خود میپردازند، ایجاد شود. افراد اغلب از ایدههای خارج از ساختارهای دولتی معمول بهرهمند میشوند.
آیا میزان زیاد نوآوری اجتماعی به خاطر سیاستهای خوب دولتی است؟ گرچه این پروسه در یک سیستم با دولت قدرتمند شروع شد، اما کشورهای نوردیک از ابتدا بر توزیع قدرت و مشارکت مردم تأکید داشتند. نوآوریهای اجتماعی ابتدا بر مبارزه با فقر و کمک به ارتقای سطح جامعه متمرکز بودند و به عنوان بخشی از مؤسسات معمولی کار خود را آغاز کردند. در واقع نوآوری اجتماعی، ابتدا در زمینههایی مانند آموزش، محیط زیست، بهداشت و …، به عنوان راهی برای جبران نقص مؤسسات مؤثر ایجاد شد. اما به مرور زمان، ابزارهای مدرن مانند فناوری و شبکههای اجتماعی، نوآوری اجتماعی را در زمینههای نیازمند بهبود به اوج خود رسانند.
برای دستیابی به حداکثر توانمندی نوآوریهای اجتماعی، ضروری است که مؤسسات آنها را پذیرفته و فعّالیت و رشد آنها را حمایت کنند. با این حال، سیاستگذاران نباید تلاش کنند تا همه چیز را تحت کنترل خود بگیرند. به جای آن، باید شرایط مساعدی را برای مشارکت مردم ایجاد کنند. در مواقع دیگر، باید به نوآوری اجتماعی اجازه داد که بدون دخالت افراد رخ دهد و شکافهای جامعه را پر کند.
بدون دیدگاه